سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

مهد کودک

3 سال و 10 ماه گذشت و امروز پسر كوچولوي من وارد مهدکودک شد . روزهاي زيباي شكفتنت شتابان مي گذرند و به لطف خداوند مهربان چشمان من نظاره گر توست كه هر روز بزرگ و بزرگتر ميشوی و با عطر حضورت به ما حس خوب زندگي مي دهی.. عزیز دل مامان،  بس که دوست داشتی و هر روز گریه میکردی و میگفتی منم دوست دارم برم مدرسه مخصوصا از وقتی که غزل عمه رفت پیش دبستانی شما هم حسابی دلت کشیده بود بخاطر همین تصمیم گرفتیم روزانه و هر وقت که خودت دلت کشید و حوصلت سر رفت  ببرمت مهد و خداروشکر اونا هم قبول کردن به صورت روزانه و شیفت ظهر تا عصر  از شور و اشتیاقی که داری هر چی بگم کمه😀 سامان  من... ...
26 بهمن 1401

پسر خاله شدن

پسر خاله شدنت مبارک عزیز دل مامان😍 بعد از کلی انتظار بهار خاله دنیا اومد و چشم هممون روشن شد  قدمت مبارکمون باشه عزیز دل خاله😘🥰😍 ممنون که با اومدنت طعم شیرین خاله شدن و بهم چشوندی🥰🥰🥰🥰🥰 بودنتون بزرگترین نعمت و رحمت خداست خوش اومدی عضو جدید خانواده  عزیز دل خاله😍 ...
18 بهمن 1401
1